از ايــن به بعــــــــد
ميان من بچپان کولی جنونت را
بریز در رگ من عقدی درونت را
چنان بکن که تن کو ه را بلر زانی
و انعکا س دهی روح بیستو نت را
خود تو بود که پرواز را به من آمو خت
دوباره اوج بده حس نیلگو نت را
تو آبشار منی ! لحظه لحظه ات جاریست
بزن به همهمه ها بر که ی سکو نت را
خدا که در صدد آفر ینش ما بود
به رنگ خون من آغشته کرد خو نت را
از این به بعد من و تو دچار هم هستیم
به دست خاطره بسپار تاکنو نت را