لالـه ايرانی

Sunday, June 25, 2006

دوستی از من خواسته است که بيشتر کار کنم. اين دوست گويا ميزان کار مرا با آنچه اينجا می گذارم می سنجند. نه، اينطور نيست. راستش اين وبلاگ کمکی به کار من نکرده است. گاه دردسر هم برايم داشته است. گاه وسوسه می شوم تعطيلش کنم. مثل خيلی از دوستان خوبی که اين کار را کرده اند. و افسوس.

لاله
.................

شيطان نشسته در دل چشمانت
می گويدم زخواهش پنهانت

از شوخنای شيطنت چشمات
ره می برم به گرگ بيابانت

خواهد به چنگم آورد و دَرَد
گرگ جوان پرتنش جانت

بيهوده می کنی همه را انکار
اين گرگ تشنه نيست به فرمانت

دست مرا بگير و ببر ای دوست
تا کار زار ِ خواهش جانانت

لبم برلبم گذار که برچينم
شهد و شکر زقند فراوانت

مردانه خوش بگير در آغوشم
سيراب ساز اين ِ من از آنت

با من فرشته وار مکن رفتار
شيطان نشسته در دل چشمانت

0 Comments:

Post a Comment

<< Home