لالـه ايرانی

Sunday, April 30, 2006

آن روز

آن روز، آن روز، آن روز
از آب و آتش گذشتيم
دل را به دريا زديم و
قفل فلق را شکستيم

آن روز، آن روز آن روز
روز خوش عشق و اعجاز
من بودم و تو، تو و من
با يگدگر گرم پرواز


آن روز، آن روز، آن روز
من لاله ای واله بودم
تو هيجده سال و اندی
من 16ساله بودم

آتش بپا کرد آنروز
دست تو و دامن من
آغوش گرمت، لبانم
بی تابی تو، تن من

آن روز، آن روز، آن روز
بربرج عاجم نشاندی
و شوری از شعر و آتش
در بند بندم دواندی

امروز من 20 ساله
تو چند سالی جلوتر
من حال وبالی ندارم
حال تو چونست، همپر؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home