بـــا تويـی
دست به من که می زنی، روشن و ناب می شوم
قلقل چشمه سارها، شُر شُر ِ آب می شوم
می زنم از خودم برون، تا دل وادی جنون
شُرشُر ِ آبشار ِ بی خويش و خراب می شوم
سرخ و سفيد و آتشين دربغل تو دلنشين
شهد ِ شکوه زندگی، شور ِ شراب می شوم
شعله و شور می شوم در تب ِ بازوان تو
در هيجان باتويی، سرخ و مذاب می شوم
ميوه عشق می دمد در دلم از هوای تو
می رسم و می آکنم، روشن و ناب می شوم
تا که تويی کنار من خوش بر روزگار من
باش که برگلوی خود، بی تو طناب می شوم
گر روی از کنار من، ای پسر، ای بهار من
برسر راه خويشتن، بی تو حجاب می شوم
10 Comments:
It is excellent but more in line with what Rumi has written. Some of your earlier poems were more original, at least in my view.
Binaloud
khate 1 -5 besyaar zibaa hastand. khate 6 va 7 zaeef hastand va be arzeshe in ghazale naab latmeh mizanand,behtar ast khate 6 va 7 raa aslan hazf koni yaa eslaaheshaan koni,taa in ghazal zibaa va kam nazir bemaanad....karim
سلام / با اجازه از یکی از اشعارتان در وبلاگم استفاده کردم.
شعرت توسط نویسندهی بلاگ "نامههای ایرونی" نقدی شده بود. علی نقاد خوبی است. نوشتهاش که به واقع معرفی بلاگ و شعر خوب توست، در بلاگ نیوز لینک شد
سلام...منم از وبلاگ نامه های ایرونی اینجا رو شناختم و چقدر خوشحالم که این اتفاق افتاد!!!! این شعرو خیلی خیلی دوست داشتم.. مخوصا اون مصرع : باش که بر گلوی خود بی تو طناب می شوم
خیلی ممنونم از علی آقای عزیز که بلاگتون را معرفی کرد.. این دو تا شعر که ازتون خوندم فوق العاده بود و حتما در اولین فرصت کارهای دیگرتون را هم خواهم خوند.. بهتون تبریک می گم و آرزوی بهترینها را دارم
برای لاله
کبوتر ِ جفت منی، با تو حساب می شوم
ترانه شعر منی، با تو کتاب می شوم
برابرم نشسته ای پلک به هم نمی زنم
مست حضور ناب تو از تو کباب می شوم
پنجه نازنين تو، نغمه دلنشين من
دست که می زنی به من سيم رباب می شوم
ناز نگاه خويش زمن نگير هيچگاه
بی تو به سر نمی کنم، خانه خراب می شوم
شعر نگفته تو را گفته ام از زبان تو
بوی تو را گرفته ام واژه ناب می شوم
زلف تو آبشار من شرشر چشمه سارمن
بستر چشمه تو را قل قل آب می شوم
عکس تو را به تازگی هرچه نگاه می کنم
همان کريم ِ عاشق عهد شباب می شوم
نوازشم نمی کنی و خواهش ات نمی کنم
آخر شعر لالع با تو به حساب می شوم
با مهر: کريم
با تشکر از دوست هنرمندم کريم، اين پزشک جاذق ايرانی
Hi there Laleh,
What a lovely piece.
These words are expressive of a soul full of life and love.
One is lucky to see, and view life through lens of love.
May such enthusiasm, and love of life grow within us all. I wish you all the best.
Ali
ali.houshyar@yahoo.com
لالۀ دشت ارژن
چشم چو بر تو وا کُنَم ، خانه خَراب می شوم
و از نگَهَت ، سَبو کش، بادۀ ناب می شوم
عطرِ بنَفشه میدود در بغَلَت چو می کَشَم
دست به تو ، که می زنم، غرق گُلاب می شوم
من گون کویریم، لالۀ دشت ِ ارژنی
لب به لبم چو می نهی، غرقۀ آب می شوم
تار زهم گسسته ای، سازِ زغم شکسته ای
زخمه بمن چو میزنی شور رُباب می شوم
در بر من چو میخزی رودم و باغ و جنگلم
وز بر من چو میرَمی، دشتِ سَراب می شوم
یخ زده سَنگِ قطبیم لیک چو در بَرت کشم
زآتش آن اُجاق تن ، موم مذاب می شوم
گر تو به قابِ چَشمِ من، نقشِ برَهنه می زنی
گَرد بلور قامتت جمله حَجاب می شوم
امشَب اگر بکام دل، من برسم، بنام دل !
در دل آسمان تو خط شهاب میشوم
م – ر- ربیعه
اگوست 2007 سانی وی
Post a Comment
<< Home